عبدالمطلب پدربرزگ پیـامبر بزرگ ما حضرت محمد (ص) بزرگ مکه بود . نقاشی ابابیل ایشان درون کنار کعبه مشغول عبادت خدای بزرگ بودند کـه فردی از اعراب بـه سمت او آمد .

مرد عرب گفت : نقاشی ابابیل ای سید و آقای من ، نقاشی ابابیل ابرهه پادشاه یمن با سپاه بزرگی بـه سمت مکه مـی آید و مـی خواهد خانـه کعبه را ویران کند . نقاشی ابابیل او خواسته کـه با بزرگ اعراب صحت کند . همچنین شترهای شما را کـه در کوه مشغول چرا بوده اند غارت کرده هست . عبدالمطلب که تا این را شنید گفت : الان بـه سمت ابرهه مـی روم .

ابرهه درون چادر نشسته بود و منتظر سید قریش عبدالمطلب بود . وقتی عبدالمطلب وارد شد ابرهه گفت : من بـه مکه آمده ام که تا خانـه کعبه را ویران کنم و سپس با لشکرم بـه یمن برگردم 

اما عبدالمطلب بدون توجه بـه حرف های او گفت : لطفا شترهای من را کـه سربازان شما درون کوههای اطراف مکه غارت کرده اند بـه من بعد بدهید 

ابرهه از این حرف عبدالمطلب تعجب کرد و گفت : من آمده ام محل عبادت شما را ویران کنم ، آن وقت تو بـه فکر شترهایت هستی ؟ عبدالمطلب گفت : من صاحب شترهایم هستم و خانـه کعبه هم صاحب توانایی دارد کـه از آن محافظت مـی کند . ابرهه دستور داد که تا شترهای عبدالمطلب را بـه او بعد دهند .

عبدالمطلب نزد خانـه کعبه آمد و برای نابودی دشمنان و حفظ خانـه کعبه دعا کرد سپس ایشان از مردم خواستند کـه به کوههای اطراف مکه پناه ببرند که تا از حمله ابرهه و سپاهش درون امان باشند . اما خودش درون کنار کعبه ماند و به عبادت مشغول شد .

لشکر ابرهه هر لحظه بـه خانـه کعبه نزدیک تر مـی شد یکی از سربازان نزد ابرهه آمد و گفت : سرورم ، از دور درون آسمان ابر سیـاهی پیداست . شاید خطری ما را تهدید مـی کند . فیل ها هم آرام و قرار ندارند .

ابرهه دستور داد که تا فیل ها را با وسایل جنگی کـه با خود آورده بودند آرام کنند اما کار سربازان درون آرام فیل های بزرگ نتیجه ای نداشت .

طولی نکشید کـه ابر سیـاه نزدیکتر شد و سربازان متوجه شدند کـه لشکری از پرنده بـه سمت آن ها مـی آید بـه خواست خداوند بزرگ پرندگان ابابیل وقتی بـه بالای لشکر رسیدند سنگ های آتشینی کـه در منقار خود داشتند را روی سپاه ابرهه رها د .

ابرهه و سپاهیـانش با این سنگ ها از بین رفتند  و خانـه کعبه از حمله ی آن ها درون امان ماند 

مردم مکه بسیـار شادمان بودند و از آن روز عبدالمطلب را بخاطر شجاعتش بیشتر از قبل دوست داشتند . مردم همان سال را عام الفیل نامـیدند و در همان سال بعد از این ماجرا پیـامبر بزرگ ما حضرت محمد (ص) درون مکه بـه دنیـا آمد .

 

 

 




[داستان ابرهه و اصحاب فیل - amoorohani.com نقاشی ابابیل]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 06 Jul 2018 06:53:00 +0000